سفر به انتهای شب نوشته ی لویی فردینان سلین

می خای کسی که میتونه خوشبختت کنه بهت نشون بدم؟ 

به آینه نگاه کن

همین آدم میتونه تو رو به روز سیاه بنشونه

مرز این دو به اندازه ی مو باریکه.....حواست باشه یا داری اوضاع رو بهتر میکنی یا بدتر هیچ حد وسطی وجود نداره. 

بیشتر مراقب ذهنمون باشیم.

سفر به انتهای شب نوشته ی لویی فردینان سلین...

کارهای کوچک و روزمره ای که انجام میدیم میتونه مهم باشه تا این حد که میشه  از روی رانندگی کردن، صدا زدن یک نفر و حتی چایی دم کردن، یه چیزایی رو فهمید.

از روی چک نویس ها، کمد لباس ها 

ذهن ساختار یافته و منظم نمودهایی داره که توی کوچکترین چیزها نمایان میشه و ذهن غیر فعال و اوتوپایلوت شده حتی توی رد شدن از خیابون هم خودشو لو میده.

 

سفر به انتهای شب نوشته ی لویی فردینان سلین...

https://goo.gl/Khnn7J

نسخه با کیفیت - 7MG

 

سفر به انتهای شب نوشته ی لویی فردینان سلین...

تنها بودن بیش تر از اون چیزی که فکر میکنم داره منو مچاله میکنه. تنها بودن درد این سه سالی بود که اینجا زندگی میکنم. می دونم تمام خشم و ناراحتی که در درونم جمع شده به خاطر تنهایی کشیدنه.

آخه یه زن وقتی تر تازه و شادابه که دوست داشته بشه. بدونه که دوست داشتنیه. وقتی مطمئن نباشی از این. ترس داری خشم داری و تنهایی

مهم نیست تا سی سالگی داری چی کار میکنی مهم اینه با کی داری میگذرونی

سفر به انتهای شب نوشته ی لویی فردینان سلین...

The power of youth is on my mind
Sunsets, small town, I'm out of time
Will you still love me when I shine
From words but not from beauty
My father's love was always strong
My mother's glamour lives on and on
Yet still inside, I felt alone
For reasons unknown to me

سفر به انتهای شب نوشته ی لویی فردینان سلین...

من سهم خودمرو برداشتم از این رنج از این عشق از این باهم بودن از این تیکه از زمان. دیگه چیز اضافه ای نمی خوام به دنبال چیزی بیشتر از سهم خودم نیستم. نه چیزی برای دیدن و نه چیزی برای شنیدن 

سفر به انتهای شب نوشته ی لویی فردینان سلین...

از اوضاع و احوال دانشگاه میخایم حرف بزنیم شروع میکنیم غر زدن از استادااز بیکاری و حیفه ما که الان اینجاییمو اگه فلان جا بودیم حتما الان چیرمن بودیم و سفر به انتهای شب نوشته ی لویی فردینان سلین...ادامه مطلب

میگن آدما از متوسط اطرافیانشون بالاتر نمیرن...پس حواست باشه حشر و نشرت با کیاست؟ چی رو دنبال میکنن؟ به چیا و کیا فکر میکنن؟ جبر محیط وجود داره ولی هر سفر به انتهای شب نوشته ی لویی فردینان سلین...ادامه مطلب

خوابیدن مردم غم انگیز است، پیداست که غم شان نیست که همه چیز همانطور که هست باشد یا نباشد، پیداست که ازخودشان نمی پرسند چرا انجا هستند. برای شان علی السویه است. هرحالی که باشند، می خوابند، بی فکرند، مثل سیب زمینی بی رگند، به هیچ فکر نمی کنند...

سفر به انتهای شب نوشته ی لویی فردینان سلین...